موج ناامیدی و یاس و سرخوردگی که بعد از راهپیمایی 9 دی و مخصوصا 22 بهمن جریان فتنه را فرا گرفته، آنقدر زیاد است که سران فتنه و رسانههای حامی آنها این روزها به هر اقدامی دست میزنند تا خودشان را کمی جمع و جور کنند. این جریان که بر اثر تحلیلهای غلط، امیدهای زیادی به راهپیمایی 22 بهمن داشتند، عملا در این روز توسط مردم ایران ضربه فنی شدند و از گردونه محاسبات خارج شدند.
البته این حرف به این معنا نیست که جریان فتنه به توطئههای خود علیه نظام و مردم ادامه نمیدهد، اتفاقا آنها هنوز هم منتظر فرصتی هستند تا دوباره خودشان و عناصرشان را بازسازی کنند و پاتکهایی را علیه پیروزی قاطع مردم در 22 بهمن اجرا کنند. اما ضربات ناشی از راهپیمایی 22 بهمن، آنچنان سنگین و کاری بود، که حالا حالاها باید منتظر بمانند تا وقت مناسبی گیرشان بیاید! (فعلا که از سرنگونی نظام، به ترقه بازی و قاشق زدن در چهارشنبه سوری رضایت دادهاند!)
اما برای گرم کردن و شارژ دوباره عناصر شکست خورده، شبکه بیبیسی فارسی در تازه ترین اقدام خود، فیلمی را پخش کرده است درباره ماجرای کوی دانشگاه. مجری این شبکه قبل از پخش این فیلم کوتاه، سعی میکند با کلمات و عباراتی، حساسیت و دلهره آور بودن آن را به بیننده القا کند. این خانم مجری چنان به برخی بینندگان خود توصیه میکند که این فیلم را نبینند که من خودم را برای دیدن صحنههای قتل و آدم کشی و سر بریدن دانشجویان آماده کرده بودم! در طول پخش این فیلم، گزارشگر هم وظیفه دارد بطور مرتب فجیع بودن این حرکت را یادآوری کند اما حقیقتا این فیلم آن چیزی نیست که بیبیسی ادعایش را دارد و می خواهد القا کند.
من قصد دفاع از اقدامات غیرقانونی و یا حمله به دانشجویان و تهاجم به کوی دانشگاه را ندارم، اما یک طرفه نباید قضاوت کرد. نباید تصور کنیم که دانشجویان میتوانند به هر اقدامی که دلشان خواست دست بزنند و کسی هم حق نداشته باشد به آنها بگوید بالای چشمتان ابروست. اگر دانشگاه محل مقدسی است و کسی حق ندارد حریم آنرا زیر پا بگذارد، قطعا جای فحاشی و اهانت به مسئولان نظام هم نیست.
آنچه در این فیلم کوتاه دیده میشود، حکایت از اغتشاش و سنگ پرانی عده ای از دانشجویان و برهم زدن نظم و امنیت توسط آنها دارد. در ادامه با حضور پلیس در کوی دانشگاه، عدهای از دانشجویان خاطی دستگیر میشوند. در این میان ممکن است عدهای هم کتک بخورند، اما صداهای شنیده شده و تصاویر این فیلم، کاملا اثبات میکند که غالب نیروهای حاضر در کوی، به شدت مراقب هستند تا کسی کتک نزند و کسی هم کتک نخورد! (برخلاف فیلمهایی که شبکههای غربی و آمریکایی از نیروهای پلیسشان به ما نشان میدهند و آنها به طور دسته جمعی بر سر و صورت متهم و مجرم میزنند!)
پس معلوم میشود که علت حضور پلیس در کوی دانشگاه، برخورد با عناصر اغتشاشگر و هتاکی است که با سوءاستفاده از محیط دانشگاه، به نظام و انقلاب و رهبری و میلیونها ایرانی حاضر در انتخابات توهین میکردهاند. چون اگر نیروی انتظامی از ابتدا قصد تار و مار کردن دانشجویان را داشت، دیگر نیازی نبود که عدهای داد بزنند« کسی را نزنید» بلکه از همان ابتدا همه دانشجویان را مورد ضرب و شتم قرار میدادند و دلشان هم به حال هیچ کس نمیسوخت!
اما مهمتر از این حرفها و اینکه آیا اصلا کسی کتک خورده یا نخورده، این مساله قابل تامل است که چرا این فیلم درست در چنین شرایطی و در چنین زمانی پخش میشود. به نظر من انتشار این فیلم توسط بیبیسی آن هم بعد از گذشت 8 ماه، کاملا حساب شده است. درست در زمانی که جریان فتنه دچار شکست و سرخوردگی شدیدی شده و روحیهاش را کاملا باخته و دیگر هیچ انگیزه و بهانهای برای ادامه اغتشاشات ندارد، قطعا باید فکری برای تقویت مجدد روحیه پیاده نظام جریان فتنه کرد.
این جریان که در ماههای گذشته به هر اقدامی برای رسیدن به خواستههای غیرقانونی خود و اثبات دیکتاتوری سبز خود دست زده و با هوشیاری مردم به مراد خود نرسیده است، قطعا نیاز به انگیزهی جدیدی دارد تا بتواند همچنان در صحنه باقی بماند. این وظیفه را بیبیسی فارسی به عهده دارد و نیز آن دستهای پنهانی که فیلم ها را به دست رسانه اصلی خود در انگلیس میرسانند. جالب اینکه چند ساعت قبل از پخش این فیلم در بیبیسی، عدهای از دوستان سبز اینترنتی ما، خبرش را در محیط مجازی منعکس کرده بودند! امروز هم لینک بخش های پخش نشده آن را در اینترنت قرار دادهاند که این خود نشان میدهد چه کسانی نقش پشتیبانی این ماجرا را بر عهده دارند!
اما درست یک روز بعد از انتشار این فیلم، خبر دیگری در ایران منتشر میشود که همه این ماجراها را به حاشیه میبرد. خبر دستگیری عبدالمالک ریگی، جنایتکار شروری که چند سالی است ضمن ایجاد ناامنی در شرق کشور، تعداد زیادی از فرزندان این آب و خاک را به خاک و خون کشانده بود. از همان ابتدا خبر دستگیری ریگی به بمب خبری ایران، منطقه و جهان تبدیل شد.
و درست در زمانی که بیبیسی فارسی میخواست با انتشار این فیلم و با بزرگنمایی و دروغ و تحریف، حامیانش را از این رخوت و بیحالی که گریبانشان را گرفته نجات دهد و بحث تازهای را در محافل خبری و رسانهای و دنیای مجازی براه اندازد، خبر دستگیری ریگی مثل پتکی بر سر آنها فرود آمد تا همه رویاهاشان نقش بر آب شود. طبعا این روزها ریگی و ماجرای دستگیری او حرف اول محافل خبری و خانوادههای ایرانی و مخصوصا خانواده شهدایی است که قربانی جنایات ریگی و حامیان غربیاش شده بودند.