گفتگوی نابغع با پایینترین

زهره کاظمی مشهور به زهرا رهنورد در مصاحبه ی مفصلی با شبکه ی «پائین ترین» به نکات مهمی اشاره کرد. وی با تبریک پیروزی جنبش سبز در راهپیمایی روز 22 بهمن، آن را حاصل داشتن یک استراتژی کامل دانست و گفت: «از آنجا که ما می دانستیم دولت کودتا قصد دارد به شدت طرفداران ما را سرکوب کند با اتخاذ یک برنامه ی کاملا منسجم و عملیاتی وارد صحنه شدیم. بدین معنا که در ساعات پایانی روز 21 بهمن به طرفداران خود گفتیم که از هیچ گونه نمادها و شعارهای جنبش سبز در راهپیمایی استفاده نکنند و کاملا مثل مردم عادی در راهپیمایی شرکت کنند. بنابراین به جرات می توان گفت که همان 30 میلیون سبزی که در روز انتخابات به مهندس موسوی رای داده بودند در راهپیمایی هم شرکت داشتند. در حقیقت بیش از 80 درصد جمعیت شرکت کننده از مردم خداجوی سبز بودند.»


ایشان در پاسخ به این سؤال خبرنگار که آیا این خبر صحت دارد که مهندس موسوی در روز راهپیمایی از دست راهپیمایی کنندگان و شعارهای آنان به یکی از خیابان های فرعی فرار کرده و بعد هم با پوششی پارچه ای بر روی سر گریخت، جواب داد: «اصل خبر درست است. اما اشتباه به عرض رسانده اند. مهندس موسوی به دلیل ازدحام بیش از حد طرفداران ش که در حال سر دادن شعارهایی در حمایت از او بود مجبور شد چنین عملی را انجام دهد. همان طور که مستحضرید مردم شعار مرگ بر منافق می دادند که معلوم است آنان به درستی فهمیده اند که عملا دولت کودتا با منافقین تفاوتی ندارد.»

 

بانوی روشنفکر جهان در پاسخ به این سؤال خبرنگار که در روز راهپیمایی از کیک و ساندیسی که رسانه های داخلی و خاجی حامی شما می گفتند خبری نبود جواب داد: «دولت دیکتاتور قصد داشت در این روز دست به یک کشتار عظیم انسانی بزند. چرا که ما به وسیله ی نفوذی های خود خبردار شده بودیم که دیکتاتورها از چندین روز قبل کیک و ساندیس هایی برای این روز تهیه کرده اند که آغشته به مواد سمی و کشنده بود تا بدین ترتیب بتوانند 30 میلیون مردم انقلابی سبز را بکشند. اما به دلیل لو رفتن این موضوع، از پخش کیک و ساندیس خودداری کردند.»


خبرنگار پائین ترین که دیگر گاوگیجه گرفته بود در مورد لغو سفر میرحسین به آذربایجان در شب 22 بهمن به دلیل تجمع مردم در فرودگاه هم سؤال پرسید که وی پاسخ داد: «این هم یک دروغ بزرگ دیگر است از دولت کودتا. زیرا مردم تبریز به محض شنیدن این که فرزند آذربایجان قصد دارد به آن خطه سفر کند از شور و شعف فراوان در فرودگاه جمع شدند تا استقبال گرمی از او انجام دهند. اما دیکتاتورها به محض اطلاع از این خبر اجازه ی پرواز به مهندس موسوی را ندادند.»

در پایان این مصاحبه خبرنگار در مورد برنامه ی آینده ی بانوی روشنفکر جهان سؤال پرسید که ایشان خاضعانه جواب داد: «بنده در روزهای اولیه ی پس از انتخابات نظریه ای ارائه دادم که به شدت مورد توجه محافل روشنفکری داخل و خارج کشور قرار گرفت. منظورم نظریه داماد لرستان و فرزند آذربایجان است. همان طور که می دانید یکی از خصوصیات این نظریه ماهیت صد در صد بومی و ملی آن است. بنابراین این روزها در حال تدوین چارچوب تئوریک آن هستم تا بتوانم در آینده ای نزدیک به همه اثبات کنم که جنبش سبز قابلیت تولید علم بومی را هم دارد. البته هنوز این نظریه از انسجام کافی برخوردار نیست. برای مثال هنوز متوجه نشده ام که چرا مردم آذربایجان باید به فرزند خود رای بدهند اما بر عکس، مردم لرستان به جای فرزند باید به دامادشان رای بدهند.»

بخواب کوچولو

کیهان در ستون طنز پنجشنبه خود، این مطلب را در مورد کروبی منتشر کرد:

گفت: یکی از سران فتنه دو هفته بعد از 22 بهمن بیانیه‌ای صادر کرده و درباره راهپیمایی عظیم آن روز دروغ‌های شاخ داری گفته است.

گفتم: ولی معروف است که او هم زیاد می‌خوابد و هم خواب‌های آشفته می‌بیند.

گفت: آره! شب انتخابات سال 84 هم خواب دیده بود که پیروز انتخابات است و بعد از بیداری سر و صدا راه انداخت که چرا نتیجه انتخابات با آنچه در خواب دیده است فرق می‌کند؟!

گفتم: باغبان یکی از خان‌ها به او گفت؛ قربان! خوابی دیده‌ام، اجازه هست بگویم؟ خان گفت؛ بگو! و یارو شروع کرد به تعریف کردن خواب طولانی که دیده بود. خان دستور داد او را اخراج کنند، باغبان پرسید چرا؟! و خان گفت؛ مرد حسابی! باغبانی که اینقدر می‌خوابد که خوابی به این درازی می‌بیند، پس کی به کار باغداری و زراعت می‌رسد؟!

اعتراف خاتمی به اشتباه

در همین زمینه شنیده های خبرنگار «جهان» حاکی از آنستکه، در یکی از جلسات مجمع روحانیون مبارز که اخیرا برگزار شده و طی آن خاتمی با میرحسین دیداری داشته است ، خاتمی از اتمام حجت با موسوی خبر داده و گفته پیش بینی من اینستکه با این وضعیت تا دو ماه دیگر از اصلاحات چیزی باقی نمی ماند.

بنا بر این گزارش، خاتمی همچنین گفته که میرحسین فکر می کند این اتفاقات به خاطر اوست. من آن موقع اشتباهی کردم و گفتم "یا من یا میرحسین" و حالا این حرف افتاده سر زبان ها و باعث بروز ناراحتی شده است. موسوی دچار توهم شدید شده است.

این در حالی است که ، هر چند سید محمد خاتمی در ماه های ابتدایی پس از انتخابات، از جمله اشخاصی بود که با سخنرانی ها و مواضع خود به برخی جریانات افراطی دامن می زد اما در حال حاضر وی تلاش بسیاری برای بازگشت اصلاح طلبان به فضای سابق از خود نشان داده است.

چهارشنبه سوزی فتنه حتمی است.


معاون اجتماعی فرماندهی انتظامی استان تهران گفت: برخورد پلیس با متخلفانی که در چهارشنبه آخر سال با ایجاد مزاحمت، بستن معابر، ایجاد ناهنجاری و حرکات ناشایست و با استفاده از مواد محترقه برای مردم سلب آسایش و آرامش کنند، جدی است.

به گزارش مهر، سرهنگ مهدی یارندی همزمان با نزدیکی چهار شنبه آخر سال با خطاب قرار دادن خانوادهها گفت: از شنیدن کلمه "چهارشنبه سوری" تن مادران می لرزد و پدران نگران از صداهای گوش خراش، گوشه لب می گزند. این یعنی اینکه چهارشنبه سوری هم تابع مقتضیات زمان شده و قوس بیشتری پیدا می کند تا امروز که دیگر هیچ شباهتی با اصل خودش ندارد.

وی ادامه داد: روزی روزگاری صدای ساز و دهل صدا در صدا می انداخت و مردمان شادمان و خندان در کوچه و پس از کوچه احوال یکدیگر را می پرسیدند ، همه در فکر رفع ناراحتی همسایه ها بودند تا شب عید کسی گرفتار بیمارستانها نباشد.

یارندی افزود: البته این روزها نیز جشنهایی برگزار می شود ولی کسی در کوچه و خیابان شادمان نیست. اغلب گوش به زنگ راه می روند، آماده شنیدن صدای ترقه موشکی و کپسولی هستند تا فشار عصبی کمی به قلب و عروقشان وارد شود.

وی ادامه داد: اگر هر ساله در این ایام شما هم مانند ما شاهد درد و غم قربانیان چهارشنبه سوری بودید که زیبایی و بینایی شان برای همیشه فدای یک لحظه هیجان ترکیدن ترقه شد به ما حق می دادید که در این روزها توصیه کنیم که در وقت غروب و ساعت اولیه شب حتی المقدور از خانه هایتان به جز برای انجام کارهای ضروری بیرون نیایید یا اگر بیرون می آیید در هر کجا که اجتماع چند نوجوان را دیدید راهتان را کج کرده و از مسیر دیگری رفت و آمد کنید.

یارندی تصریح کرد : بدبین نیستیم و با شادی و تفریح هم مخالفتی نداریم اما مگر ما چند تا چشم اضافی داریم که هر ساله موظف به کور کردن تعدادی از آنها هستیم . با وجود انجام چندین و چند جراحی در حدود یک چهارم چشم های حادثه دیده ، هیچ وقت بینایی مفیدی بدست نمی آورند و یا کاملاً نابینا می شوند.

وی افزود: 95 در صد از آسیبهای چشمی که در اثر انفجار مواد محترقه بوجود می آید باعث نابینایی می شود ، آئین باستانی چهارشنبه سوری در سالهای اخیر به یک بحران اجتماعی تبدیل شده است در این میان آتش بازی یکی از علل اصلی آسیبهای شدید چشمی در کشور است.

یارندی گفت: برخورد پلیس با متخلفانی که در چهارشنبه آخر سال با ایجاد مزاحمت، بستن معابر، ایجاد ناهنجاری و حرکات ناشایست و با استفاده از مواد محترقه برای مردم سلب آسایش و آرامش کنند، جدی است.

این مقام ارشد انتظامی تصریح کرد: پلیس با متخلفان تعارف ندارد و در تمام نقاط مختلف استان از طریق اسقرار ایستگاههای ثابت و سیار ایست و بازرسی، گزارشهای مردمی و... آماده دستگیری افراد سودجو و فرصت طلب است.

وی به والدین و مسئولان واحدهای آموزشی بویژه مدیران و معلمان توصیه کرد: با هشدار به نوجوانان و جوانان آنها را از خطرات و عوارض وحشتناک بازی با آتش و مواد منفجره آگاه سازند و در این روزها برای حفظ و سلامت فرزندان خود مراقبت و نظارت بیشتری بر آنها اعمال کنند و از نگهداری مواد محترقه و وسایل آتش بازی در نزدیکی وسایل حرارتی و برقی خودداری کنند و به محض مشاهده خرید و فروش مواد محترقه و منفجره به هر شکل ممکن ماموران نیروی انتظامی را با پلیس 110 را در جریان قرار دهند.

نا امیدی فتنه

    موج ناامیدی و یاس و سرخوردگی که بعد از راهپیمایی 9 دی و مخصوصا  22 بهمن جریان فتنه را فرا گرفته، آنقدر زیاد است که سران فتنه و رسانه‌های حامی آنها این روزها به هر اقدامی دست می‌زنند تا خودشان را کمی جمع و جور کنند. این جریان که بر اثر تحلیل‌های غلط، امیدهای زیادی به راهپیمایی 22 بهمن داشتند، عملا در این روز توسط مردم ایران ضربه فنی شدند و از گردونه محاسبات خارج شدند.

    البته این حرف به این معنا نیست که جریان فتنه به توطئه‌های خود علیه نظام و مردم ادامه نمی‌دهد، اتفاقا آنها هنوز هم منتظر فرصتی هستند تا دوباره خودشان و عناصرشان را بازسازی کنند و پاتک‌هایی را علیه پیروزی قاطع مردم در 22 بهمن اجرا کنند. اما ضربات ناشی از راهپیمایی 22 بهمن، آنچنان سنگین و کاری بود، که حالا حالاها باید منتظر بمانند تا وقت مناسبی گیرشان بیاید! (فعلا که از سرنگونی نظام، به ترقه بازی و قاشق زدن در چهارشنبه سوری رضایت داده‌اند!)

    اما برای گرم کردن و شارژ دوباره عناصر شکست خورده، شبکه بی‌بی‌سی فارسی در تازه ترین اقدام خود، فیلمی را پخش کرده است درباره ماجرای کوی دانشگاه. مجری این شبکه قبل از پخش این فیلم کوتاه، سعی می‌کند با کلمات و عباراتی، حساسیت و دلهره آور بودن آن را به بیننده القا کند. این خانم مجری چنان به برخی بینندگان خود توصیه می‌کند که این فیلم را نبینند که من خودم را برای دیدن صحنه‌های قتل و آدم کشی و سر بریدن دانشجویان آماده کرده بودم! در طول پخش این فیلم، گزارشگر هم وظیفه دارد بطور مرتب فجیع بودن این حرکت را یادآوری کند اما حقیقتا این فیلم آن چیزی نیست که بی‌بی‌سی ادعایش را دارد و می خواهد القا کند.

    من قصد دفاع از اقدامات غیرقانونی و یا حمله به دانشجویان و تهاجم به کوی دانشگاه را ندارم، اما یک طرفه نباید قضاوت کرد. نباید تصور کنیم که دانشجویان می‌توانند به هر اقدامی که دلشان خواست دست بزنند و کسی هم حق نداشته باشد به آنها بگوید بالای چشمتان ابروست. اگر دانشگاه محل مقدسی است و کسی حق ندارد حریم آنرا زیر پا بگذارد، قطعا جای فحاشی و اهانت به مسئولان نظام هم نیست.

    آنچه در این فیلم کوتاه دیده می‌شود، حکایت از اغتشاش و سنگ پرانی عده ای از دانشجویان و برهم زدن نظم و امنیت توسط آنها دارد. در ادامه با حضور پلیس در کوی دانشگاه، عده‌ای از دانشجویان خاطی دستگیر می‌شوند. در این میان ممکن است عده‌ای هم کتک بخورند، اما صداهای شنیده شده و تصاویر این فیلم، کاملا اثبات می‌کند که غالب نیروهای حاضر در کوی، به شدت مراقب هستند تا کسی کتک نزند و کسی هم کتک نخورد! (برخلاف فیلم‌هایی که شبکه‌های غربی و آمریکایی از نیروهای پلیسشان به ما نشان می‌دهند و آنها به طور دسته جمعی بر سر و صورت متهم و مجرم می‌زنند!)

    پس معلوم می‌شود که علت حضور پلیس در کوی دانشگاه، برخورد با عناصر اغتشاشگر و هتاکی است که با سوءاستفاده از محیط دانشگاه، به نظام و انقلاب و رهبری و میلیون‌ها ایرانی حاضر در انتخابات توهین می‌کرده‌اند. چون اگر نیروی انتظامی از ابتدا قصد تار و مار کردن دانشجویان را داشت، دیگر نیازی نبود که عده‌ای داد بزنند« کسی را نزنید» بلکه از همان ابتدا همه دانشجویان را مورد ضرب و شتم قرار می‌دادند و دلشان هم به حال هیچ کس نمی‌سوخت!

    اما مهمتر از این حرف‌ها و اینکه آیا اصلا کسی کتک خورده یا نخورده، این مساله قابل تامل است که چرا این فیلم درست در چنین شرایطی و در چنین زمانی پخش می‌شود. به نظر من انتشار این فیلم توسط بی‌بی‌سی آن هم بعد از گذشت 8 ماه، کاملا حساب شده است. درست در زمانی که جریان فتنه دچار شکست و سرخوردگی شدیدی شده و روحیه‌اش را کاملا باخته و دیگر هیچ انگیزه ‌و بهانه‌ای برای ادامه اغتشاشات ندارد، قطعا باید فکری برای تقویت مجدد روحیه پیاده نظام جریان فتنه کرد.

    این جریان که در ماه‌های گذشته به هر اقدامی برای رسیدن به خواسته‌های غیرقانونی خود و اثبات دیکتاتوری سبز خود دست زده و با هوشیاری مردم به مراد خود نرسیده است، قطعا نیاز به انگیزه‌ی جدیدی دارد تا بتواند همچنان در صحنه باقی بماند. این وظیفه را بی‌بی‌سی فارسی به عهده دارد و نیز آن دست‌های پنهانی که فیلم ها را به دست رسانه اصلی خود در انگلیس می‌رسانند. جالب اینکه چند ساعت قبل از پخش این فیلم در بی‌بی‌سی، عده‌ای از دوستان سبز اینترنتی ما، خبرش را در محیط مجازی منعکس کرده بودند! امروز هم لینک بخش های پخش نشده آن را در اینترنت قرار داده‌اند که این خود نشان می‌دهد چه کسانی نقش پشتیبانی این ماجرا را بر عهده دارند!

    اما درست یک روز بعد از انتشار این فیلم، خبر دیگری در ایران منتشر می‌شود که همه این ماجراها را به حاشیه می‌برد. خبر دستگیری عبدالمالک ریگی، جنایتکار شروری که چند سالی است ضمن ایجاد ناامنی در شرق کشور، تعداد زیادی از فرزندان این آب و خاک را به خاک و خون کشانده بود. از همان ابتدا خبر دستگیری ریگی به بمب خبری ایران، منطقه و جهان تبدیل شد.

    و درست در زمانی که بی‌بی‌سی فارسی می‌خواست با انتشار این فیلم و با بزرگنمایی و دروغ و تحریف، حامیانش را از این رخوت و بی‌حالی که گریبان‌شان را گرفته نجات دهد و بحث تازه‌ای را در محافل خبری و رسانه‌ای و دنیای مجازی براه اندازد، خبر دستگیری ریگی مثل پتکی بر سر آنها فرود آمد تا همه رویاهاشان نقش بر آب شود. طبعا این روزها ریگی و ماجرای دستگیری او حرف اول محافل خبری و خانواده‌های ایرانی‌ و مخصوصا خانواده‌ شهدایی است که قربانی جنایات ریگی و حامیان غربی‌اش شده بودند.