به گزارش فارس به نقل از پایگاه خبری آذربایجانی "فرست نیوز "، فراکسیون "یولیا تیموشنکو "، نخست وزیر اوکراین و نامزد شکستخورده انتخابات ریاست جمهوری، اعلام کرده است، قصد ندارد در مراسم رسمی پارلمان رادای اعلی در رابطه با تحلیف و مراسم سوگند "ویکتور یانوکویچ "، رئیسجمهور جدید منتخب، شرکت داشته باشد.
"سرگی میشنکو "، یکی از نمایندگان پارلمان و از اعضای فراکسیون یولیا تیموشنکو، اظهار داشت: ما فقط در مراسم تحلیف شرکت نمیکنیم، این جشن ما نیست، ما در این جشن دعوت نشدهایم.
این نماینده پارلمان افزود: ویکتور یانوکویچ دعوتنامههایی را بین رجال و قدرتهای سیاسی مختلف پخش کرد. دعوتنامهای به ما داده نشد.
وی در پاسخ به این سوال که اقدام بعدی بلوک یولیا تیموشنکو چه خواهد بود، اظهار داشت، این ائتلاف به عنوان یک قدرت سیاسی کار خواهد کرد.
میشنکو در پاسخ به سوال دیگری در رابطه با اینکه آیا این بلوک در جناح اپوزیسیون کار خواهد کرد، گفت: چرا در اپوزیسیون؟ ما هنوز نخست وزیری چون یولیا تیموشنکو را داریم، ما ائتلافی داریم که هنوز منحل نشده است.
تیموشنکو روز گذشته با اعتراض به روند رسیدگی به شکایت وی در خصوص ادعای تقلب در انتخابات، از دادخواست استیناف خود صرفنظر کرد و دادگاه عالی نیز روند بررسی پرونده را متوقف کرد.
سایت ها ضد انقلاب تلاش کردند تا خبر طراحی و ساخت "ناوشکن جماران" توسط متخصصان ایرانی را غیرواقعی جلوه دهند و این ناوشکن را وارداتی بنامند!
به گزارش شبکه ایران، درحالی که رسانه های معتبر جهان در روزهای اخیر، ساخت "ناوشکن جماران" را یک افتخار ملی دیگر برای جمهوری اسلامی ایران نامیده اند، برخی از سایت های ضد انقلاب فارسی زبان، در اقدامی ناشیانه تلاش کردند تا تلاش متخصصان کشورمان در ساخت این ناوشکن پیشرفته را زیر سوال ببرند.
سایت "بالاترین" که توسط عده ای از ضد انقلابیون در کشور کانادا اداره می شود، با انتشار یک عکس مدعی شد که "جماران" ساخت متخصصان ایرانی نیست و توسط کشور آلمان ساخته شده است!
این ادعای بی اساس در حالی مطرح می شود که تصویر مشخص شده در عکس بالا متعلق به دکل جرثقیل انتقال بار در بندر است و هیچ ارتباطی با ناوشکن جماران ندارد!
گفتنی است "ناوشکن جماران"، نخستین ناوشکن طراحی شده و ساخته شده بدست متخصصان افتخار آفرین نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران و نخبگان و دانشمندان توانمند ایرانی است که در مراسم ویژه ای، با فرمان حضرت آیت الله خامنه ای، فرمانده معظم کل قوا، رسماً به ناوگان دریایی ارتش ملحق شد و جمهوری اسلامی ایران به جمع معدود کشورهای جهان پیوست که از قابلیت طراحی – ساخت و تجهیز رزمناوها و ناوشکن های پیچیده و مجهز برخوردارند.
نمایندگان مجلس شورای اسلامی نیز در نامهای به محضر مقام معظم رهبری، ساخت و الحاق ناوشکن جماران به ناوگان نیروی دریایی را تبریک گفتند.برنا: چندی پیش قرار بود فتنه گران سبز به مناسبت 17 دی ماه سالروز کشف حجاب رضاخانی در برخی میادین اصلی شهر تهران اقدام به کشف حجاب کنند؛ این در حالی است که در آن روز به غیر از چند خانمی که با یک نگاه معلوم بود که خیلی پیش از این کشف حجاب کرده اند، هیچ زن ایرانی مسلمانی کشف حجاب نکرد؛ اما هدف سران فتنه از راه انداختن چنین تبلیغاتی خصوصا در فضای مجازی چیست؟
بر اساس این گزارش یک هفته مانده به سالروز کشف حجاب رضا خانی رسانه های فتنه گران آغاز به تبلیغات برای کشف حجاب کردند و این تبلیغات تا روز 17 دی ماه ادامه یافت؛ بر همین اساس یکی از دلایل تبلیغات برای چنین برنامه هایی که برنامه ریزان از همان زمان طراحی از ناکارآمدی آن مطلع هستند، زنده نگاه داشتن فضاهای تبلیغاتی فتنه گری خصوصا در فضای مجازی است و از سوی دیگر فتنه گران قصد دارند با چنین برنامه هایی، نیروهای انتظامی و امنیتی که دست قاطع نظام در برخورد با اخلال گران هستند را فرسوده و بی انگیزه کنند تا شاید بتوانند به برخی از مقاصد شوم خود دست یابند.
اخیرا نیز اتاق فکر فتنه گران سبز تصمیم گرفته به بهانه روز جهانی زن در 8 مارس مصادف با 17 اسفند، برنامه کشف حجاب در میادین اصلی شهر تهران و چند شهر کشور را به صورت گسترده تبلیغات نماید و این کشف حجاب سبزنماها بیشتر بهانه ای برای احیای فضای تبلیغاتی و روانی فتنه گران سبز و شاید به منزله مانوری قبل از چهارشنبه سوری باشد.
به گزارش حقیقت نیوز؛ سایت سحام نیوز منتسب به مهدی کروبی گزارش داده است که علی کروبی فرزند مهدی کروبی دبیر کل حزب اعتماد ملی با اکبر هاشمی رفسنجانی و همرش در منزل وی دیدار کرده است.
این سایت می نویسد:در این دیدار که در منزل رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام انجام شد، علی کروبی شرحی از وقایعی که روز ۲۲ بهمن در مسجد و در اتوبوس و نیز پایگاه یگان ویژه بر او گذشته بودبرای هاشمی رفسنجانی بازگو کرد.
به دنبال سخنان علی کروبی، آقای هاشمی رفسنجانی بسیار متاثر شد و ایشان و هم همسرشان هر دو هنگام صحبت های علی کروبی و شرح واقعه اشک می ریختند. هاشمی رفسنجانی و همسرش در هنگام صحبتهای علی کروبی فرزند مهدی کروبی دبیر کل حزب اعتماد ملی اشک ریختند.
در حالی هاشمی رفسنجانی با علی کروبی دیدار کرده است که وی پیش از این نیز در اتخاذ مواضع خود منافع و منویات سران فرقه سبز را مدنظر قرار داده است.
این حمایت ها و این دیدارها و این اشک ها در حالی صورت می گیرد که بعضی از مدعیان هاشمی رفسنجانی اعلام می کنند که آقای هاشمی از نیروهای وفادار به نظام و رهبری است و نباید او را مورد نقد قرار داد.
این افراد به رسانه ها متذکر می شوند که نقد هاشمی رفسنجانی مترادف با توهین به شخصیت های اول نظام است و مستوجب برخورد قضایی می شود.
آیا دیدار هاشمی رفسنجانی با یکی از حاضرین در تظاهرات ضد نظام ، حمایت از سران فرقه سبز؛ حرکت در راستای منویات آنها، بی توجه ای به منویات و نظرات رهبری عزیز انقلاب حضور خانواده وی در تظاهرات ضد نظام و همچنین حمایت از سران فتنه آیا مستوجب برخورد قضایی نمی شود؟
هاشمی رفسنجانی برای ادعاهای کذب و دروغ علی کروبی که در راستای ادعاهای پدرش برای بی آبرو کردن نظام صورت می گیرد زار زار گریه می کند اما آیا آقای هاشمی رفسنجانی برای آبروی از دست رفته نظام نیز زار زار گریه می کرده است؟
آیا آقای هاشمی رفسنجانی برای توهین به مقدسات و امام راحل (ره) توسط آشوب طلبان گریه کرده است؟
آیا آقای هاشمی برای بی توجه ای آشوب طلبان و سران آنها به نظرات رهبری گریه کرده است؟
آیا آقای هاشمی برای خون دل خوردن رهبر عزیز انقلاب متاثر شده است؟
اما چگونه است که خانواده هاشمی رفسنجانی اینگونه نسبت به یکی از بازداشت شدگان حاضر در تظاهرت ضد نظام آن هم در یوم الله 22 بهمن که خود آقای هاشمی تاکید بر ایجاد و حفظ وحدت در این روز داشتند اینگونه از خودش واکنش نشان داده و سراسیمه به ملاقات وی می روند؟
آقای هاشمی قبل از یوم الله 22 بهمن با انتشار بیانیه ای بر حفظ وحدت و انسجام در یوم الله 22 بهمن تاکید وبر پرهیز از رفتارهای خارج از سنت این روز تاکید می کنند اما در یک اقدام سئوال برانگیز خانواده وی و حتی شخص او و همسرش با یکی از بازداشت شدگان این حادثه دیدار و زار زار برایش گریه می کنند!!
پرداختن به این موضوع بیش از این ضرورت نیست چرا که عملکرد خانواده آقای هاشمی رفسنجانی پیام های رسایی را در بر دارد پیام هایی که اگر هر دلسوخته انقلاب به آن توجه کند به اساس ماجرا به خوبی پی می برد.
در پایان مطلوب است آنهایی که سنگ آقای هاشمی را به سینه می زنند و رسانه ها را از نقد او بر حذر می دارند کمی انصاف داشته باشند و در راستای منافع نظام و انقلاب قدم بردارند.
بازخوانی تاریخ در شرایط غبارآلود فتنه مطمئنا یکی از موثرترین راههای افزایش بصیرت در جامعه و آگاه ساختن اقشار مختلف مردم نسبت به مسایل پیش آمده و نوع برخورد با آن است، در شرایطی که برخی جریانهای ناکام سیاسی با هدایت تعدادی خواص مردود، قصد القای وحدت با دشمنان نظام را دارند، بازخوانی کارنامه عملکرد این دوستان دیروز و دشمنان امروز راهرویی برای رسیدن به حقیقت موضوع است.
جالب اینجاست که در جریان این بازخوانی ها به موضوعات و موضع گیریهایی برخورد می کنیم که امروز مغایر آن را در تقابل با نظرات قبلی مشاهده می کنیم، آن هم توسط کسانی که امروز مشروعیت نظام را زیر سوال می برند.
یکی از این موضوعات، موضع گیری میرحسین موسوی در سالهای نخست وزیری وی، در زمانی است که شریعتمداری از مرجعیت به خاطر خیانتهایش به کشور عزل می شود و در حقیقت از چهره نفاق در بیت این مرجع تقلید با کمک برخی کسانی که امام خمینی را در هنگام ورود به کشور همراهی می کردند، پرده برداری شد.
زمانی که از توطئه منافقانه صادق قطب زاده (که از جمله همراهان امام خمینی در سفر 12 بهمن ایشان از پاریس به تهران بود) با حمایتهای سید کاظم شریعتمداری و کودتا رمزگشایی شد، موجی از اعتراضات مردمی و به تبع آن موضع گیری مسئولان نظام به راه افتاد که هریک خواستار محاکمه عوامل این فتنه بودند.
موسوی که آن زمان نخست وزیر حضرت آیت الله خامنه ای بود، طی مصاحبه ای در تاریخ 5/2/1361 در پاسخ به این سوال که "نظر شما در مورد توطئه ای که توسط بیگانگان و به دست قطب زاده طرح ریزی شده بود، چیست؟" سخنانی را در این باره مطرح کرده و می گوید: "برنامه قطب زاده و هم دستان توطئه گرش بسیار برنامه ای کودکانه بود، اگر از جنبه های ساده لوحانه این طرح خائنانه بگذریم، آن چه برای من تعجب آور است این است که چگونه قطب زاده اطمینان داشت که در صورت موفقیت در اجرای اهداف پست خود می تواند بر مردم حاکم شود."
وی که امروز جامه مخالفت با تشخیص جامعه مدرسین حوزه علمیه قم مبنی بر عزل صانعی را بر تن کرده، در آن روزگار نظری مخالف این داشت و به حمایت از عزل شریعتمداری برخواسته و اظهار می کند: "ملت ما چهره امثال او [قطب زاده و شریعتمداری] را شناخته و جریانات وابسته به اغیار غیر اسلامی را به خوبی شناخته است. ملتی که به خاطر ارزشها قیام کرده است هنگامی که ارزش های متعالی را در شخصی متبلور می یابد از او پیروی می کند و بر عکس زمانی که ارزشهای غیر انسانی را در شخصی ببیند؛ گرچه آن فرد در لباس مقدس روحانیت ملبس باشد، ملت او را طرد و از صحنه برای همیشه خارج خواهد ساخت... ملت ما، در این جریان با چند روحانی نمای منحرف روبه رو می باشد نه با نهاد روحانیت. اگر بخواهم مساله را خلاصه کنم این است که نهاد روحانیت نمی تواند در راستای سیاست های آمریکا حرکت کند و امیدی برای افراد شناخته شده و جریانات ورشکسته چه قبل و چه بعد از انقلاب باشد، اما شریعتمداری و امثالهم می توانند."
"من نوار صحبت های این فرد را شنیدم و برای مردمی که روزی مقلد ایشان بودند ناراحت شدم؛ چرا که من صدها نفر از اطرافیان خود را می شناختم که با عشق و علاقه از ایشان تقلید می کردند، چون او را مرجع می پنداشتند. انسان به مرجع خود علاقهی قلبی هم پیدا می کند. خاطرم هست بعد از فوت آیت الله بروجردی به هر خانهی همشهری ها که می رفتم، یک طرف عکس این شخص و طرف دیگر عکس امام بود، ولی وقتی کسی در مقامی به اعتماد و احساس مذهبی مردم پاسخ درستی نمی دهد، جای آن محبت را بی توجهی تنها نمی گیرد، بلکه نفرت سر بر می آورد. مردم تحمل نمی کنند اسلام و عقاید آنها به شوخی گرفته شود، آنها دوست ندارند اسلام پناهی، نردبام ترقی کسی قرار گیرد. مردم ممکن است از یک فرد کلاهی که از طریق تقوی منحرف شده، بگذرند، ولی از یک فرد روحانی که لباس پیامبر خدا را بر تن کرده نمی گذرند. برای مردم اصل اسلام است."
حال جای این سوال باقی است که آیا امروز توهین به مقدسات و هتک حرمت روز عاشورا و همچنین توهین به بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران بازی گرفتن اصل اسلام نبوده و به عنوان انحراف محسوب نمی شود؟
پس از پایان انتخابات ریاست جمهوری دهم و اعلام نتایج، زهرا رهنورد همسر نامزد شکست خورده انتخابات در مصاحبه ای با شبکه بی بی سی فارسی با ارائه تحلیلی قومیتی اذعان داشت که امکان ندارد مردم ترک به فرزند خود و مردم لر به داماد خود رای ندهند، این در حالی است که میرحسین موسوی در آن سالها به طور کامل این تحلیل ها را رد کرده و تاکید می کند که این گونه تحلیل ها تنها در تصور آمریکایی ها می گنجد و در یک مقایسه این طرز تفکر را شبیه نظر مستشرقین جاسوس توصیف می کند.
وی در این باره می گوید: "در گذشته در تبریز در خانه و مدرسه به ما یاد می دادند چرا پیامبر اکرم را دوست دارید ما می گفتیم به خاطر خدا، یعنی حب ما به پیامبر عظیم و عزیز و به آن انسان کامل و معصوم، از محبت به خدا سرچشمه می گرفت و می گیرد، البته آمریکا و ایادی او غیر از این فکر می کنند. آنها تصور می نمایند که هنوز می توان با تکیه بر انگیزه های شرک آلود ناسیونالیستی و ملی گرایی در کشور، بحرانی را به وجود آورد، ولی ملت مسلمان ما از جمله برادران و خواهران آذربایجانی ما اگر از یک مرجع تقلید می کنند بدین خاطر نیست که همشهری آنهاست."
موسوی ادامه می دهد: "این طرز فکر آمریکا، درست شبیه نظر آن مستشرقین جاسوسی است که می گویند ایرانی ها به این علت شیعه شدند که مادر امام چهارم، دختر یزدگرد سوم و ایرانی بوده است؛ یعنی برای هر حرکت ما انگیزهی ارتجاعی ملیت و ملی گرایی را مطرح می نمایند، حال قضاوت در این باره به عهده ی مردم می باشد."
موسوی که آن روزها بر اصل اسلام تاکید می کرد و مردم را نیز دژ مستحکمی برای دفاع از آن عنوان می کرد، امروز در گذر زمان همه چیز را به دست فراموشی سپرده و گویی همانگونه که زمان حرکت کرده است، اصول اسلام نیز برای وی تغییر یافته است، به این ترتیب یا باید مردم نیز در این گردونه زمان متحول شده باشند یا اینکه باید پذیرفت هرکسی جنبه قرار گرفتن در قدرت را نداشته و جنبه فساد آور قدرت بر آنها غلبه می کند.
موسوی در بخش پایانی مصاحبه خود سندی از خیانت شریعتمداری اشاره کرده و با بیان اینکه هر کس از ماجرای این مرجع معزول خاطراتی دارد، می گوید: "علاوه بر آن، چیزهایی تاکنون گفته شده و مسلما در آینده نیز بیشتر گفته خواهد شد. در آرشیو محرمانهی وزارت امور خارجه هنگامی که در آنجا انجام وظیفه می نمودم، اسناد زیادی در بارهی ایشان دیدم که می توانم گواهی دهم؛ از جملهی آنها، درست در بحبوحهی انقلاب و اوج گیری حرکت اسلامی مردم، نماینده ای از طرف شمال مراکش با پادویی سفیر ایران در عراق، برای ملاقات ایشان می آید. خوب کسی که این سند را ببیند، اگر چیز دیگری هم نباشد این سوال مطرح می شود که نماینده مخصوص شاه حسن با یک مرجع شیعه چه کاری می تواند داشته باشد؟"
در رابطه با همین سندی که موسوی به آن اشاره می کند، حجت الاسلام ری شهری که حکم اعدام صادق قطب زاده را داده بود، در کتاب خاطرات خود به این موضوع پرداخته و می گوید "مگر این که تصور کنیم شاه حسن شخصی است که خواسته است سهم امام خودش را به ایشان تقدیم کند."